تاحالا شده احساس کنی دور یه دایره حرکت می کنی ؟!من احساس کردم!انجام یکسری کارهای خواست که بهشون عادت کردی ... اصلا جالب نیست . . . اصلا جالب نیست که فکر کنی فقط برا ی اینها به دنیا آمدی ... رسیدن به احساس پوچی!!! اما ... اما آخه خدا خودش در قرآن گفته که "ما خلقت هذا باطلا " . یعنی چطور می شه اینها را باهم جمع کرد ؟
روزها فکرمن اینست وهمه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
زکجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود ؟ به کجا میروم آخر ننمایی وطنم ؟
توی این افکار بودم که تصمیم گرفتم با استفاده از کتاب زندگی ماجرای آفرینش را از اول مرور کنم.
هیاهویی بپا شده بود که خدا خلقت جدیدش را اشرف مخلوقات اعلام کرده . جالب اینجاست که میگه " انا خلقنا ه من طین " ..." او را از گل خشکیده آفریدم .همه می خواستند بدونند اون کیه ، که خداوند گفت : " می خواهم او را جانشین خود در زمین قرار دهم ." یهو صدای بعضی ها در اومد که " اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدما ء ؟"... " جانشین خدا کسی است که فساد می کنه وخون می ریزد؟!! درحالیکه " نحن نسبح ونقدس لک " ..." ما تورا تسبیح کرده وگرامی می داریم ." اما خدا خوب جوابی داد که :
انی اعلم مالا تعلمون
بعد فرمان" اسجدوالآدم" صادر شد . اما بین اون جمع ملائکه" جنی"بود که خودش را با 600 سال عبادت به اونجا رسانده بود ... از آتش بود و حالا که میدید باید برای یک مخلوق خاکی سجده کنه عجیب زورش می اومد ."ابی واستکبر". مغرور شد. به همین خاطر هم از درگاه الهی طرد شد .بعد رو به خدا گفت :"لئن اخرتن الی یوم القیامه لاحتنکن ذریته الا قلیلا " .جواب شنید "اذهب ... ." دل آدم لرزید. " برو با جمله لشکریانت بر آنها احاطه کن ودر اموال واولاد با آنها شریک شو و به وعده های دوزخ آنها را بفریب..."
وای خدایا ! ...
خداوند ادامه داد :"همانا ترا بر بندگانصالح من تسلط نیست وکفی بربک وکیلا "
آدم گفت:الحمدلله ... دلش آروم گرفت.
خوب تا اینجا که برام جالب بود. تازه حالا دیگه مطمئن هستم که برای انجام این روز مرگی ها آفریده نشدم .
آدم وحوا در مقام قرب الهی به فرمان خدا وارد بهشت شدند.اما مگه این شیطان می توانست برتری آدم را تحمل کند .پس فازلهما ..وسوسه شان کرد. کم آوردند ! خدا گفت : اهبطوا . فرود آیید . چرا که" لکم فی الارض مستقر ومتاع الی حین" آدم فکر کرد حسابی از خدا دور شده .غافل ازاینکه" نحن اقرب الیه من حبل الورید."
گریه کرد .200 سال . حق داشت! طعم قرب الهی را چشیده بود . اما از آنجایی که "ان الله یحب التوابین" کلماتی را به انسان آموخت.
یا حامد بحق محمد
یا عالی بحق علی
یا فاطر بحق فاطمه
یا محسن بحق حسن
یا قدیم الاحسان بحق حسین
وآدم تکرار می کرد:
یا حامد بحق...
آدم فهمید که باید توی این وقت معیین طوری زندگی کنه که بتونه به همون جایگاه برگرده. خداوند به او گفت" برایتان هدایت می آید پس هرکسی که تبعیت کند ولا خوف علیهم ولاهم یحزنون."
پس تکلیف "زکجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟ وبه کجامی روم آخر" که مشخص شد . می مونه اینکه حالا چه طوری بروم ؟!
اینجا ست که" فکنتم ازواجا ثلاثه" مشخص می شه .اونهایی که درست برنامه ریزی کنند می شن "السابقون السابقون " .یه عده هم می شن اصحاب المیمینه . یه عده هم... اصحاب المشئمه... . انتخاب با خودمونه!!!من که می گم بهتره ما هم مثل حضرت آدم (ع) متوسل بشیم به علیین.یعنی آل محمد(ص).یعنی ولایت.
به استناد آیات سوره های بقره و اسراء
کلمات کلیدی: